اندر حکایت آمارهای دست ساز
آمارسازی یا آماربازی
آمارسازی یا آماربازی، در جوامعی که حاکمان و دولتمردان آنها وظایف خود را در خدمت کردن به آحاد جامعه تعریف میکنند، یکی از ویژگیهایشان صداقت در عملکردها و نگرانی از در معرض قضاوت قرار گرفتن است و آنگاه که بر خلاف جهت منافع عموم، سهوا یا عمدا، خطایی مرتکب شده و ابعاد آن خطا در اذهان جامعه جنبه اثباتی پیدا میکند، سادهترین راه را بر کنار کشیدن از آن مسئولیت که به نوعی توسط جامعه ولو به شکل غیرمستقیم به آنها واگذار گردیده، انتخاب میکنند تا به مردم نشان دهند که توانایی، اندیشه و لیاقت احراز آن جایگاه را نداشتهاند.
به گزارش خبرانرژی به نقل از اخبار سبز کشاورزی| نمونههایی بسیاری از این موارد را اکثرا در کشورهایی نظیر ژاپن، کره، چین و…، دیدهایم که یک وزیر یا حتی رئیس دولت بر اثر یک اتفاق یا خطایی که حتی خودشان در آنها دخالت نداشتهاند، استعفا و حتی خودکشی کردهاست.
مثال نزدیک آن استعفای وزیر بهداشت کشور آرژانتین به دلیل مرگ یک زن گردشگر هندی به علت ناتوانی ماموران اورژانس در نجات وی به دلیل سکته بود، یعنی درک مسئولیت در ازای موضوعی که هیچ ارتباطی با او نداشته است.
حال گذر و نظری به قطرهای از دریای معضلات اکثرا دولت ساختهای بیندازیم که حدوث هر یک از آنها در جامعه با مسئولان مسئول، میتوانست به طور متوسط ماهی یک بار یک کابینه را به طور کامل مستعفی نماید، اما اینجا چنانکه افتد و دانی، کشوری متفاوت در کل کهکشان راه شیری است و این مردم هستند که باید بار همه چیز را به دوش کشیده و دائما از مسئولان عذرخواهی کنند.
به عنوان مثال عذرخواهی کنند، از این که ۳۷ سد بر روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه زده شده تا با خشک شدن و به راه افتادن طوفان ریزگردهای نمکی، جان، مال و زندگی چندین استان به خطر بیفتد، از این که مریض شدهاند و از خرید داروهای گران شده توسط مسئولان ناتوان هستند.
عذرخواهی کنند از این که به گفته فرمانده پلیس کشور با افزایش گرانیهای دولت ساخته، ۳۰ درصد بر آمار سرقتها افزوده شده و وسط روز عابران پیاده مورد تهاجم و خفتگیری قرار میگیرند. عذرخواهی کنند، از این که نخبگان و تحصیلکردهها که آیندهساز کشور هستند رنج ترک وطن را با تمام مشقتهایش بر جان میخرند و برای همیشه تمام خاطرهها و دلبستگی را پشت سر میگذارند و میروند و البته دهها عذرخواهی دیگر مردم از مسئولان و دولتمردان که بیان آنها موجب اطاله کلام خواهد شد.
اصطلاح ماستمالی
در دنیای کنونی یکی از وظایف دولتمردان مسئول در قبال مردم هر جامعهای ایجاد زیرساختهای لازم به منظور استمرار روند زندگی عادی و رفاه تمامی آحاد جامعه بدون دخالت دادن هرگونه تفاوت قومی، نژادی، مذهبی و … است تا آنانی که در آینده بر صندلی آنها تکیه میزنند، اطلاعات و دادههای لازم را در اختیار داشته باشند.
یکی از این زیرساختها، تشکیلات و ساز و کارهای آماری است که نقشی مهم در برنامهریزیها دارد و در شرایط کنونی پایه و اساس هرگونه تصمیمگیری، تجزیه و تحلیل، سرمایهگذاری، برآورد کردن و تخمین نیازها و بسیاری موضوعات دیگر است، چیزی که در کشور ما تقریبا هیچ ارزشی واقعی ندارد، چرا که به سادگی دستکاری میشود، نواقص و کاستیهای آن نادیده گرفته شده و اصطلاحا «ماستمالی» میگردد، در هنگام ضرورت و تخصیص اعتبارات، بیش از حد واقعی وانمود در برخی موارد، به طور کلی از صفحه روزگار محو میشود، چرا که نباید«موجب تشویش اذهان عمومی» گردد.
یا این که چنین آمارهایی ولو واقعی و قرین به صحت، باعث خدشهدار شدن وجاهت افرادی که در این رابطه به وظایف خود عمل نکردهاند، میشود.
بنا بر دستور ابراهیم رئیسی، مقرر گردید که تنها مرجع بیان آمارهای کشور، مرکز آمار ایران باشد، اما بنا بر همان عللی که در عبارات پیشین ذکر گردید، ایشان عملکرد یکساله دولت خود را در کاهش تورم سالیانه بر اساس اعلام بانک مرکزی قرار داد چرا که آمار و ارقام تورم از سوی مرکز آمار احتمالا مورد پسند ایشان نیست.
چه کسی دروغ میگوید
ابراهیم رئیسی در روز دوشنبه ۱۴۰۱/۶/۷ در سخنانی به مناسبت پشت سر گذاشتن اولین سال عمر دولت خود گفت: «نرخ تورم از شهریور پارسال تا الان نزدیک به ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده و به رقم ۴۰/۵ درصد رسیده است».
این در حالی است که مرکز آمار ایران میگوید: در فاصله شهریور ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱ تورم بیش از ۱۰ درصد افزایش داشته که اگر گفتههای رئیس جمهور را بپذیریم تورم کنونی باید ۷۰ درصد باشد و نه ۴۰/۵ درصد.
بنا بر اعلام نظر مرکز آمار ایران تورم سالانه در شهریور ۱۴۰۰ معادل ۴۵/۸ درصد و نه ۶۰ درصد بوده است که در این صورت تمامی ارقام تورمی به هم میریزد و در اعداد تورمی بانک مرکزی و مرکز آمار، تفاوتهای معنیداری به وجود میآید که قطعا بر برنامهریزیها اثرات سوء خواهد داشت.
حال پرسش آن است که چرا تمام دولتها و ارکان وابسته به آنها طی افزون بر ۴ دهه گذشته بر قلب واقعیتها اصرار میورزند و بد را خوب و خوب را بد نشان میدهند. آیا این تخلفهای آشکار، بخشی از بنیانهای فکری مسئولان است؟
چرا از بیان واقعیت هراس داشته و با آمارسازی یا در واقع«آماربازی» سعی در پنهان کردن خود پشت دیوار ناتوانیهایشان دارند.
آنهایی که صداقت در بیان را به دیگران توصیه میکنند، در آغاز خود باید آدمهای راستگویی باشند.