شاید برگشت به گذشته به مذاق بعضی‌ها خوش نیاید!

یادبود جهاد سازندگی، مهلت ۲۰ روزه‌ای که ۳۰۰ روز از آن می‌گذرد

به گزارش خبرانرژی به نقل از اخبار سبز کشاورزی: حسین کاظمی ـ روزنامه نگار و کارشناس کشاورزی| آنچه به عنوان یک ایراد ساختاری بر حذف روحیه جهادی از سوی منتقدان بیان می‌شود، منجر به این مورد تنها نیست، بلکه به صورت یک نقص نهادینه شده در کل ارکان بروکراسی ما وجود داشته و چندان ارتباطی به یک

یادبود جهاد سازندگی، مهلت ۲۰ روزه‌ای که ۳۰۰ روز از آن می‌گذرد، زمزمه‌های برگشت به ساز و کارهای جهاد سازندگی از آغاز تشکیل دولت سیزدهم، توسط برخی از جهادگران و فعالان این عرصه در زمان گذشته (زمانی که این نهاد در تاریخ ۲۷ خرداد سال ۱۳۵۸ و پس از آن با تصویب یک قانون که آن را در حد یک وزارتخانه ارتقاء داد)، دوباره به گوش رسید چنان که استدلال‌های این افراد حذف روحیه جهادی در عملکردهای متنوع آن پس از ادغام در سال ۱۳۷۹ در وزارتخانه کشاورزی و تاسیس وزارت جهادکشاورزی بود.

ایراد ساختاری

به گزارش خبرانرژی به نقل از اخبار سبز کشاورزی: حسین کاظمی ـ روزنامه نگار و کارشناس کشاورزی| آنچه به عنوان یک ایراد ساختاری بر حذف روحیه جهادی از سوی منتقدان بیان می‌شود، منجر به این مورد تنها نیست، بلکه به صورت یک نقص نهادینه شده در کل ارکان بروکراسی ما وجود داشته و چندان ارتباطی به یک، دو یا سه دهه قبل نیز ندارد، بلکه اساسا ساختار اجرایی و اداری کشور در تمامی حوزه‌ها، ناکارآمد، فشل، فاقد انگیزه و تحرک است، حتی در شرایط به اصطلاح مکانیزه و یک پارچگی سیستم‌های اداری باز هم برای یک کار ساده همان روال گذشته ادامه دارد و موجب کندی امور می‌گردد.

سه گزینه پیشنهادی که عملی نشد!

محرومیت‌زدایی، واژه ترجیح بند مشتاقان بازگشت به جهادسازندگی است و حال قالب آن هر چه باشد، چندان اهمیتی ندارد. سردار زهرایی، رئیس سازمان بسیج سازندگی، در این مورد سه گزینه پیشنهاد کرد:

• احیای جهادسازندگی ذیل اختیارات رهبری

• ایجاد معاونت جهادسازندگی در وزارت جهادکشاورزی

• تشکیل معاونت توسعه روستایی ذیل معادن اول ریاست جمهوری.

عدم انگیزه ماندن در روستا

شاید علاقمندان برگشت به جهاد سازندگی به این نکته اساسی توجه نداشته باشند که مشکلات مناطق روستایی ما بسیار عمیق‌تر از احداث چند کیلومتر جاده خاکی ماشین‌رو یا ساختن یک مسجد یا سایه‌بان برای دام‌ها باشد. آنچه باید برای آن چاره‌اندیشی شود زدودن فقر مزمن چند صد ساله با برنامه‌های حمایتی واقعی و نه نمایشی از روستاها و روستائیان است، به گونه‌ای که موجب اعتماد آن‌ها به مسئولان و ایجاد انگیزه برای ماندن در روستاها و اشتغال با درآمد کافی گردد.

بر اساس آمارهای رسمی، در همان سال‌های ابتدای انقلاب اسلامی و تاسیس سازمان و سپس وزارت جهادسازندگی در سال ۱۳۶۲، جمعیت روستایی کشور ۶۷ و جمعیت شهری ۳۳ درصد بوده است، اما طبق آمارها و سرشماری‌های بعدی، جمعیت روستایی پیوسته در حال کاهش و جمعیت شهری در حال افزایش بوده چنانکه طبق آمار سال ۱۳۹۵، جمعیت روستایی ۲۶ و شهری ۷۴ درصد شده است و این یعنی فعالیت‌های وزارتخانه جهادسازندگی نتوانسته مانع از مهاجرت روستائیان به شهرها گردد و تمامی اقدامات بدون آسیب شناسی‌های لازم انجام گرفته است.

تنها راه، خارج کردن روستا از فقر مزمن

روستا و روستائیان نیازی به سخنران، وزیر و وکیل و رئیس ندارند، چرا که تنها چیزی که می‌تواند موجب دلبستگی آن‌ها به روستاها و پرداختن به تولید نیازهای جامعه گردد، سرمایه‌گذاری واقعی و خارج کردن آن‌ها از فقر مزمن است، وصله و پینه کردن برای دادن آمار و ارقام، دردی از آن‌ها دوا نمی‌کند.

مهلت ۲۰ روزه‌ای که ۳۰۰ روز از آن می‌گذرد

بنا بر گفته وزیر جهادکشاورزی، در آغاز به کار دولت سیزدهم، قرار بود در یک مهلت ۲۰ روزه طرح برگشت مجدد به جهادسازندگی مطالعه و بررسی و به رئیس جمهور اعلام شود که تاکنون حدود ۱۰ ماه از آن زمان سپری و اقدامی جدی که نشان دهنده چنین خواستی باشد، مشاهده نگردیده و اگر هم اقدامی به عمل آمده، اطلاع‌رسانی نشده است.

با نگاهی به نامه شماره ۶۳۷۳۰/۱۴۰۰/۱۱/۱۶، مبتنی بر جلسه شورای عالی اداری مورخه ۱۴۰۰/۹/۱۶ در مورد احیاء جهادسازندگی و مردمی سازی امور و گسترش مدیریت جهادی در خدمت رسانی به محرومان، به عرصه‌های رویکردی جهادسازندگی اشاراتی شده، که اگر چه به اجرا درآوردن آن‌ها می‌تواند باری از دوش روستائیان بر دارد اما مشکلات واقعی آن‌ها را حل نکرده و موجب انگیزه در ماندگاری آن‌ها در روستاها نخواهد شد.

نبود مدیریت واحد جهادی

یکی از مشکلات واقعی روستاهای کشور، نبود یک مدیریت واحد«جهادی» در سر و سامان دادن و برطرف کردن گرفتاری‌های روستائیان است.

در حال حاضر ۲۵ دستگاه اجرایی بدون کمترین نظارت و هماهنگی و سیاست‌های واحد، در حال کش و قوس رفتن در امور روستاها هستند و یک جمعیت افزون بر ۲۰ میلیون نفر را که در حد برخی از کشورهای جهان است، سرگردان و بی‌آینده کرده‌اند.

حال پرسش آن است که آیا جهادسازندگی آینده می‌خواهد در نقش این ۲۵ دستگاه اجرایی به یاری روستائیان برود و آیا آنها اجازه خواهند داد تا یک متولی واحد به داد روستاها و روستائیان برسد؟

غفلت‌های نابخشودنی

احتمالا اولین گزینه برای قدم گذاشتن در چنین راهی همین وزارت جهادکشاورزی به دلیل تجارب بسیار و ممارست با حوزه‌های روستایی است.

پرسش اساسی اینکه اگر چنین باشد پس چرا تاکنون در انجام آن‌ها غفلت شده و چه تعداد از کارکنان وزارتخانه عریض و طویل جهاد کشاورزی مایل به رویکرد جهادی هستند.

شاید برگشت به گذشته به مذاق بعضی‌ها خوش نیاید!

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *