انقلاب در تامین مالی صنعت نفت
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران از رو به اتمام بودن فرآیند کارشناسی انتشار اوراق گواهی سپرده کالایی نفتخام خبر داد که میتواند به تغییر در مکانیزم فروش و همچنین تامین مالی گسترده صنعت نفت منتهی شود. انتشار اوراق مبتنی بر نفتخام گشایش اقتصادی گستردهای را پیشروی فروش و تامین مالی این صنعت قرار میدهد و میتوان با تهیه گواهی سپرده، نفتخام خریداری کرد و آن را تحویل گرفت. گواهی سپرده، ابزار لازم برای سرمایهگذاری در معاملات نفت با احتساب نوسان قیمتهای جهانی را در اختیار قرار میدهد.
گشایش نفتی در راه است؟
گواهی سپرده کالایی بهعنوان مادر ابزارهای مالی اخیرا مورد توجه شرکت ملی نفت ایران قرار گرفته و به احتمال قوی، شاهد معاملات گسترده نفتخام به کمک گواهی سپرده خواهیم بود؛ تصمیمی بسیار درست که میتواند بهمنزله انقلابی در تامین مالی و فروش صنعت نفت محسوب شود.
اخیرا مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، در پاسخ به سوال خبرنگار «ایرنا» که عنوان کرده بود؛ آیا تصمیمی مبنی بر تغییر نحوه عرضه نفتخام در بورس انرژی در شرکت ملی نفت ایران وجود دارد، پاسخ داده بود: در شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد مدل جدید فروش نفت را ارائه کردیم که فرآیند کارشناسی آن رو به اتمام است و آن هم انتشار اوراق مربوط به گواهی سپرده کالایی است که با انتشار این اوراق، بخش داخلی کشور میتواند به منظور سرمایهگذاری منابع در دسترس خود را در اختیار وزارت نفت قرار دهد. محسن حجستهمهر، در ادامه عنوان کرد: همچنین با تملک معادل نفتخام میتوان نقدینگی را متناسب با بخشی از نفتی که عرضه میکنیم، در اختیار این شرکت قرار داد و به صورت واقعی بخش مهمی از منابع مالی موردنیاز را تامین خواهیم کرد. جزئیات این طرح با تکمیل فرآیند کارشناسی به اطلاع مردم میرسد.
استفاده از قراردادهای گواهی سپرده کالایی در حوزه معاملات نفتخام در بورس انرژی هماکنون در ادبیات مدیرعامل شرکت ملی نفتخام بهعنوان رکن اصلی تولید و فروش نفت ایران مشاهده میشود. این مطلب به معنی آن است که اهتمام جدی ارکان تصمیمسازی بر آن تعلق گرفته که ادبیات جدیدی در فروش نفتخام با محوریت تامین مالی از منابع داخلی خودنمایی کند. استفاده از ابزارهای مالی در فروش نفتخام یا بهطور دقیقتر این تغییر نگرش، میتواند محرک بزرگی در مسیر تغییر و بهروزرسانی وضعیت بازار داخلی و صادراتی نفت خام ایران باشد؛ تا جایی که گفتمان نوینی را در مسیر تولید، تامین مالی و فروش ایجاد خواهد کرد. اهمیت این تغییر بهقدری زیاد است که میتواند چیزی شبیه به انقلاب در مسیر فروش و مکانیزمهای تامین مالی صنعت نفت با محوریت تولید و عرضه داخلی و صادراتی نفتخام محسوب شود؛ اما چگونه؟
ابزارمحور شدن بازار نفت خام
بهمنظور پاسخ به سوال فوق بهتر است در ابتدا گواهی سپرده کالایی و اهمیت آن در ابزارهای مالی را مورد بررسی قرار دهیم. گواهی سپرده چیزی شبیه به قبض انبار است که با در اختیار داشتن آن، مالک میتواند هر زمان که اراده کند، کالای خود را با استاندارد مشخص تا زمان مقرر تحویل بگیرد. این ابزار به معنی آن است که کالای استاندارد به صورت فیزیکی وجود دارد و دارنده آن، مالک کالا خواهد بود. همچنین از امکان مبادله برخوردار است. این ابزار مهم دو خروجی دیگر نیز در بر دارد: صندوقهای کالایی و قراردادهای مشتقه. قراردادهای مشتقه یا همان معاملات آتی و اختیار معامله سالهاست که در بورسهای کالایی رایج بوده و به این صورت است که قیمت یک کالا در سررسید معین برای تحویل در قراردادهایی مشخص میشود. به عبارت سادهتر، سرمایهگذار میتواند با پرداخت بخشی از ارزش کالا تعهد تحویل در یک زمان مقرر را در اختیار بگیرد و این تعهد را به دیگری بفروشد؛ مثلا با پرداخت ۱۰درصد از ارزش کالا میدانیم که طی سهماه آینده این کالا را تحویل خواهیم گرفت و مابقی وجه را در زمان تحویل تسویه میکنیم.
این در حالی است که این تعهد یا قرارداد را میتوان بارها معامله کرد و خریدار نهایی آن را تحویل میگیرد. این موارد سادهترین تعریف از قراردادهای مشتقه است. البته در بازارهای جهانی نفتخام، قراردادهای مشتقه و آتی است که قیمتها را تعیین میکند. بنابراین آتیمحور شدن بازار نفت خام جذابیتی زایدالوصف در چارچوب استانداردهای جهانی است؛ آنگاه ایران نیز در قیمتگذاری نفتخام در جهان ایفای نقش خواهد کرد. ابزار دیگر، صندوقهای کالایی است که مکانیزم سادهای دارد. مثلا خریدار به جای آنکه گواهی سپرده کالایی و حتی آتی نفت خام را معامله کند، وجه موردنیاز را با خرید واحدهای صندوق در اختیار مدیر صندوق قرار میدهد، تا به جای سرمایهگذار، خرید و فروش کند. این در حالی است که سودآوری صندوق بهوضوح در قیمت آن قابل مشاهده است و هرچه ارزش داراییهای آن افزایش یابد، قیمت بنیادین صندوق نیز تغییر خواهد کرد.
ابزار سومی که میتواند بر مبنای گواهی سپرده کالایی تعریف شود، قراردادهای سلف استاندارد موازی است. این ابزار نیز شبیه معاملات سلف است؛ با این تفاوت که در قراردادهای سلف وجه معامله هماکنون پرداخت شده و کالا حداکثر سهماه دیگر تحویل میشود، ولی در سلف استاندارد موازی امکان تحویل در یکسال آینده وجود داشته و بهنسبت وضعیت بازار، سودآوری این اوراق امکان تغییر دارد. دولت قبل در برنامه گشایش اقتصادی خود تلاش داشت با فروش اوراق سلف استاندارد موازی نفتخام تامین مالی کند. اگرچه در نهایت موفق نبود و این اوراق در حجم گسترده عملیاتی نشدند. اما از همه مهمتر آنکه زیرساختهای اجرایی آن آماده نبود و در نهایت به عدمموفقیت آن منتهی شد. این در حالی است که تمامی اوراق فوق الزاما به تعریف قراردادهای گواهی سپرده کالایی نیاز ندارند، ولی در اختیار بودن آن ابزار قدرتمند، زیرساخت بسیار بزرگی برای موفقیت آن محسوب میشود.
احتمال بالای موفقیت این ایده نفتی
اینکه شرکت ملی نفتخام به جای بلندپروازی در حوزه تامین مالی (همچون دولت قبل) به سوی مهمترین ابزار مالی یا بهطور دقیقتر مادر سایر ابزارهای مالی در ایران متمایل شده، از ذکاوت بالا و کار کارشناسی دقیق حکایت دارد. اجرایی شدن آن در گام نخست به تسهیل فروش داخلی و صادراتی نفت خام و تامین مالی محدود و در اختیار منتهی میشود، ولی زیرساخت بسیار بزرگی ایجاد خواهد کرد که میتواند به مرور زمان چهره فروش و تامین مالی صنعت نفت را دگرگون سازد؛ تا جایی که همین تصمیم را میتوان انقلابی در حوزه تامین مالی صنعت نفت به شمار آورد. این شیوه فروش و تامین مالی میتواند توامان به صورت ارزی یا ریالی باشد. همچنین محدودیتی در حوزه فروش ندارد؛ زیرا تمامی خریداران هیچگاه در زمان مشخص برای تحویل محمولههای خود اقدام نمیکنند. بنابراین گواهی سپرده بهزودی به چیزی شبیه به انبار نفت (مالی) ایران بدل خواهد شد. در کنار آن، تعریف صندوقهای کالایی روی گواهی سپرده نفت موجب خواهد شد که همیشه ذخیرهای از نفتخام وجود داشته باشد که اگرچه مبلغ آن پرداخت شده، ولی کمتر کسی به سراغ تحویل فیزیکی آن خواهد آمد. پیشنهاد نفتی «دنیایاقتصاد» در خصوص گشایش اقتصادی به دولت قبل استفاده از همین صندوقهای کالایی بوده که در ایده فعلی شرکت ملی نفت ایران، مهمترین الزام آن مورد توجه جدی قرار گرفته است. بنابراین شایسته حمایت و البته توسعه آن است.